کد مطلب:303627 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:148

روزهای آخر عمر
جان عالمی فدای عمر كوتاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها حقارت دنیا همین بس كه پاره تن پیامبر خدا (ص) در سن هیجده یا نوزده وقتی (در روزهای آخر عمر پدر به خاطر غربت و تنهایی خویش از یك سو بیكسی و مظلومی علی علیه السلام از سوی دیگر، درد جانگداز مفارقت و جدایی از پدر كه لحظه لحظه هایش به سرعت سپری می شد همه و همه در جان تابتاك آن بانوی بزرگ اسلام رخنه می كند و قلب مقدسش را می فشارد و اشك از چشمانش در كنار بستر پدر بزرگوارش جاری می شود در چنین شرایطی) پدر او را صدا می زند و در گوشش نكته ای می گوید كه گویی تمام غمهای جهان از دل و جانش می رود و در میان آن همه اندوه و غم تبسم می كند مگر رسول خدا (ص) در گوش دختر عزیزش چه نكته خوشحال كننده ای خوانده بود كه دختر در میان آن همه غم و غصه خوشحال می شود؟ آری پدر به دختر مژده وصال داده و فرموده بود زهرا جان اندوه مبر اول كسی كه به من ملحق می شود تویی و دختر از شنیدن خبر مرگ خود خوشحال شده بود. (اُف بر تو باد ای دنیا چقدر بی وفایی)

ببینید كه دنیا چقدر بی وفا است و چقدر بر اولیا خدا سخت می گذرد و چقدر ظلم و ستم به پاكترین دوستان خدا وارد شده است كه اینگونه از شنیدن خبر مرگ خود و پیوستن به عالم بقا و پر كشیدن به حضور خداوند یگانه و بی همتا خوشحال شده و مرگ را مایه خوشحالی و سرور خویش می دانند و از شوق پر می گشایند و این است حقارت دنیا كه با خوبان نمی سازد آری بعد از رحلت جانسوز پدر بزرگوارش لحظه ای آرام نداشت.